ویدئو | دومین پاتوق ایده و پژوهش باشگاه فیلم رویش (اهل روایت) در مشهد با حضور حبیب‌الله والی‌نژاد ضرورت تقویت نظارت بر صنعت چاپ و رفع چالش‌های اقتصادی کشور تأسیس موزه ملی چاپ، گام بزرگی در حفظ فرهنگ و تاریخ صنعت چاپ مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی: صنعت چاپ نقش بی‌بدیلی در توسعه نشر کتاب در سطح بین المللی دارد مراسم تجلیل از برگزیدگان صنعت چاپ خراسان رضوی برگزار شد سریال‌های جدید «تانک خورها» و «هشت‌پا» روی آنتن سیما می‌روند برگزاری انتخابات انجمن‌های هنر‌های تجسمی خراسان رضوی پس از ۵ سال وقفه «سانتوش» نماینده بریتانیا در راه اسکار بن استیلر سراغ فیلم کمدی «دینک» می رود تاکتیک‌های یک دیکتاتور | بررسی زمینه‌های ظهور قصاب بغداد با نگاهی به کتاب «صدام، از ظهور تا سقوطش» استقبال از فیلم «قلب رقه» در هفته دفاع مقدس | حضور بیش از ۵۰ هزار مخاطب در اکران‌های مردمی رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را وظیفه خود در شورای شهر می‌دانیم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ راه‌یابی نمایش‌نامه «فتح‌نامه سلطان ماضی» اثر زنده‌یاد «سعید تشکری» به جشنواره ملی تئاتر اقتباس رونمایی از دیوارنگاره «از حماسه دیروز تا حماسه امروز» | شهردار مشهد مقدس: حماسه دفاع مقدس باید توسط هنرمندان ما ثبت و ماندگار شود آغاز دومین دوره جشنواره ملی سرود فجر بسیج پوستر جدید فیلم سینمایی جوکر ۲ منتشر شد | اوج جنون در یک تصویر + عکس ممیزی عجیب‌وغریب برای فیلم «بی‌سروصدا» نگاهی به قسمت اول سریال «بازنده»
سرخط خبرها

«وقتی خورشید می‌تابد» منتشر شد

  • کد خبر: ۱۷۴۵۶۵
  • ۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۶
«وقتی خورشید می‌تابد» منتشر شد
کتاب «وقتی خورشید می‌تابد» توسط نشر «سرو» موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع‌مقدس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش شهرآرانیوز، این کتاب ضمن مرور خاطرات خانوادگی یکی از دلاورمردان هوانیروز، دلنوشته‌ای از زبان دختر این است که ایام حضور پدر در جبهه‌ها را در لابلای خاطرات خود و با زبانی احساسی بیان کرده است. در مرور این خاطرات نویسنده اشاراتی به همرزمان پدر دارد که بعضا شهید شده‌اند و همچنین عموی خودش که گویا شیمیایی هم شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

پدر اغلب در جبهه بود. او را خوب نمی‌شناختم وقتی هم که به خانه می‌آمد او را متعلق به خودم نمی‌دیدم. حتی زمانی که زبان باز کردم و دنبال بزرگترها راه افتادم، فکر می‌کردم عموی پدربزرگم پدر من است. دنبال بچه‌های عمو راه می‌افتادم و عمو را بابایی صدا می‌کردم. حسی زیباتر از بابایی بودن او در سینه‌ام نبود و لبخندهای دوست‌داشتنی که بر لب‌های او می‌نشست جایی برای تردید در پدر بودنش باقی نمی‌گذاشت. من در آغوش او بودن را با هیچ چیزی در دنیا عوض نمی‌کردم. واژه‌هایی که بر زبانش بود زیباترین آهنگ‌های زندگی‌ام بودند و ذکرهایی که هنگام نماز می‌خواند از لالایی مامان و بی‌بی‌گل برای شنیدنی‌تر بود. صدای مناجات آرام او در صبحگاهان بهترین ترانه‌ صبح‌های من بود که با شنیدن آن از خواب برمی‌خواستم.

کتاب «وقتی خورشید می‌تابد» نوشته اسماء محسن‌پورشریف در ۱۰۰ صفحه به بهای ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

منبع: ایسنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->